در نظریات اخلاقی سعی شده به این دو سوال جواب داده شود که 1) زندگی خوب برای انسان کدام است؟ 2) آدمیان چگونه باید عمل کنند؟

مذهب افلاطونی(Platonism)

فلسفه اخلاقی افلاطون مبتنی بر دو فرض اساسی است: 1) اگر آدمی خیر و شر را بشناسد، هرگز خلاف اخلاق رفتار نمیکند و بر طبق خیر عمل میکند. 2) فقط یک نوع زندگی خوب برای همه آدمیان وجود دارد.

افلاطون معتقد بود که شر نتیجه جهل یعنی عدم شناسائی خیر است و اگر اشخاص درستی و حق را دریابند هرگز شریرانه رفتار نمیکنند، اما اینکه خیر چیست خود سوال مهمی است. به نظر افلاطون کشف طبیعت و ماهیت زندگی خوب امری عقلانی است مثل کشف حقایق ریاضی، بنابراین باید برای زندگی نیکو داشتن به تحصیل انواع معینی از دانش و معرفت پرداخت. حتی افلاطون معتقد بود همه مردم از جمله اشخاص نادان و غیرعالم نمیتوانند به فهم زندگی خوب برسند اما آنها میتوانند با تقلید از کسانی که خیر را میشناسند بر طبق فضیلت و پرهیزگاری رفتار کنند.

دومین رکن اساسی در فلسفه افلاطون مطلق انگاری است. او معتقد بود که خیر به تمایلات و خواسته ها و عقاید آدمیان بستگی ندارد و حقیقتی مطلق است و وجود آن مستقل از انسانهاست. به نظر افلاطون کردار معینی وجود دارد که به طور مطلق و مستقل از عقیده هر کس درست یا نادرست است.

مذهب افلاطونی بر فلسفه دینی بسیار تاثیرگذار بوده است زیرا بسیاری از اهل کلام و الهیون قبول دارند که قوانین اخلاقی مثل "تو نباید دروغ بگویی" به همان معنای افلاطونی مطلق و عینی است.(و به تعبیر برخی از متکلمان اسلام، حسن و قبح امری ذاتی است.)

انتقادات زیادی بر مذهب افلاطونی وارد است که دوست دارم در بخش نظر دهید دوستان نظرات و انتقادات خود را وارد کنند.