با آنکه کپرنیک و کپلر درباره چگونگی گردش سیارات به دور خورشید چیزهای زیادی کشف کردند ولی نتوانستند در یابند که چه عاملی باعث میشود سیارات در مدارهایشان باقی بمانند و چرا به درون خورشید فرو نمیافتند . گالیله (1564-1642) ستاره شناس ایتالیایی با انداختن وزنه های مختلف از برج کج پیزا درباره نیروی جاذبه به ازمایش پرداخت . ولی او سعی نکرد دریابد که ایا نیروی جاذبه بر اجسام خارج از زمین نیرو وارد میکند یا نه . این امر را ایزاک نیوتن (1642-1727 میلادی) به انجام رساند . تولد نیوتن با سال در گذشت گالیله مصادف بود . این داستان که مشاهده فرو افتادن سیب از درخت نیوتن را به اندیشه درباره نیروی جاذبه واداشت حقیقت دارد . قسمتی از این درخت هنوز در انجمن ستاره شناسی لندن نگاهداری میشود . با این حال مدت 20 سال طول کشید تا نیوتن توانست نظریه مفصل خود را در مورد نیروی جاذبه ارائه دهد نیرویی که بر تمام اشیاء در حال حرکت در جهان وارد میشود . نیوتن میدانست که این نیروی جاذبه است که سیب را به سوی خود میکشد ولی این سوال برای او مطرح بود که اگر زمین سیب را به سوی خود میکشد ایا به همان نحو ماه را نیز در اسمان میتواند به طرف خود بکشد ؟ این سوال نیزبه نوبه خود باعث تعجب او شده بود که چرا ماه به دور زمین میگردد و زمین و سیارات دیگر هم به دور خورشید میگردند و در حالی که انها را با ریسمان یا زنجیر به هم وصل نشده اند پس چرا در مسیر مستقیم حرکت نمیکنند و به داخل فضا منحرف نمیشوند . نیوتن مدت زیادی به تفکر پرداخت تا اینکه روش های جدید ریاضی برای حل این مسئله به وجود اورد . او در این کار خود وسیعا مورد تشویق دوستش ادموند هالی (1656-1742) که یک ستاره شناس انگلیسی بود قرارگرفت و از سه قانون کپلر به طور همه جانبه ای کمک گرفت . ادموند هالی یک ستاره شناس انگلیسی بود و بعدها از کشفیات نیوتن در تحقیقات خود را در سال 1687 در کتابی به زبان لاتین به رشته تحریر در اورد و نام ان را پرینسیپیا (اصول) گذاشت .